شمس پس تاصر و زبان لارستانی

ساخت وبلاگ

شمس پس ناصر و زبان لارستانی 

در « گپ و لپ » چند بار از گویش شیرازی قدیم و شاعرانش مانند شاه داعی الله و اسحق الاطعمه و شمس پس ناصر و دیگران گفتگو کرده ایم و یاد آورشده ایم که این گویش شیرازی قدیم بسیار شبیه زبان لارستانی است و شباهت های زیاد ان با زبان لارستانی حکایت از گسترش زبان لارستانی در مناطقی شمال تر از حوزه کنونی و تا شیراز و بالاتر می کند . 

اولین بار استاد دکتر محمد باقر وثوقی در کتاب « لار شهری به رنگ خاک » به این شباهت ها اشاره کرده و جدولی از 200 واژه مشابه را ارائه کرده است .

شمس پس ناصر یکی از شاعران این گویش شیرازی قدیمی است و استاد ماهیار نوایی در دهه شصت چند مقاله در معرفی شاعر و غزلیاتش نوشته است . آنچه که در پی می آید یکی از آن مقالات استاد  در شرح غزلی از شاعر است که به دقت تمام نوشته شده است .

آنچه که برای پژوهندگان زبان لارستانی می توان  جالب باشد شباهت های بسیار ی است که در واژه ها و ساختار زبانی بین این دو است . مثلا واژه ( بنیشیت = ببینید ) که هم اکنون هم در زبان لارستانی رایج است از آن جمله است . توضیحاتی که استاد در این مقاله نوشته اند به روشنی این شباهت زیاد را آشکار می کند :

.................................................................................................

شمس پس ناصر

نوابی، ماهیار

 

شمس پس ناصر شاعری است شیرازی که شعرهای بازمانده‏ از او همه به گویش کهن شیراز است؛گویشی که مردم روزگار سعدی و حافظ در خانه و کوچه و بازار بدان سخن می‏گفتند و اکنون به دست فراموشیش سپرده‏اند.

از زندگانیش آگاهی زیادی نداریم.فقط در تذکرهء عرفات العاشقین دو،سه سطری دربارهء وی آمده است که شیرازی‏ است و«از صاحبان حال و عارفان با کمال»است.بیشتر از دو بیت هم از او نقل نمی‏کند،در صورتی که می‏نویسد«به زبان‏ شیرازی اشعار بسیار دارد.»چند سطری هم که استاد سعید نفیسی در تاریخ نظم و نثر ایران«تهران 1344 ص 224»دربارهء وی می‏نویسد چیزی بدانچه گذشت نمی‏افزاید.

آنچه از شعرهای او در دست است همه به گویش شیرازی‏ است.تاکنون چند غزل از او در پژوهشنامهء مؤسسهء آسیایی شیراز (سال 3،1365،شمارهء 2-4،ص 83-100 و سال 4،1357، شمارهء 1،ص 1-10 و شمارهء 2-4،ص 1-15)مجلهء آینده‏ (1359،شمارهء 7-8،ص 501-506)و چیستا(سال 1،شمارهء 8،ص 936-943)و فروهر(1362،شمارهء 4،ص 403-422) به چاپ رسیده است(برای آگاهی بیشتر از شعرهای او و سرگذشت دیوانش به آنها رجوع شود.(مقاله‏ای هم دربارهء«یکی‏ از ویژگیهای گویش شیرازی»برای یادنامهء یکی از دوستان‏ در گذشته توشته‏ام که هنوز چاپ نشده است.

و اینک غزلی دیگر از او،به خواهش سردبیر«مجلهء شعر»که‏ بخشی از آن محله را ویژهء پژوهش دربارهء گویشهای ایرانی‏ کرده‏اند می‏آورم:

1-جشن‏تان کهن ایارن آن بوش بنیشیت‏

 وش رونده آن سنبل کل بوشه بنیشیت

2-همجو دو مرسیاکی بنفشه انه افتاو

 آن هر دو کس مشکن خوش بوشه بنیشیت

3-جون جمغی روسی کی و کلبرک وز غلند

آن کول و بر و یال و تن و توشه بنیشیت

4-از آن سرو فرق کسی زر مقنی جوشن‏

دستی مه دل آرین وأی جوشه بنیشیت

5-غرتان ولو نوش ندی خصر که هوشست‏

آن خاله بش آن لو چون نوشه بنیشیت

6-جویلک کل و لاله که شونم شله‏اش شیت‏

بند مرسّعش و سرآغوشش بنیشیت

7-شمس پس ناصرانه عشقش بشو از خو

 حا دل ای وی دل وی هوشه بنیشیت

[دو بیت نخست غزل بالا بر رویه برگ ششم و پنج بیت دیگر بر پشت آن برگ نوشته شده است‏]

------------------------------------------------

ترجمه:

1.چشمتان کجاست ای یاران آن بش(سر،کاکل)را ببینید.

و آن رونده سنبل گل پوشش را ببینید

2.همچون دو مار سیاه که بتفسه اندر آفتاب‏ هر دو گیسوی مشکین خوش بویش را ببینید

 3.چون جامهء روسی که به گلبرگ آرایند آن کول و بر و یال و تن و توشش را ببینید

 4.از آن سر و فرق که زیر مقنعهء جوش(-توری)است‏ دستی به دل من آرید و جوش او را ببینید

 5.اگر به لب چشمهء نوش(چشمهء آب حیات)ندیدید که‏ خضر بنشست

[اگر به‏[چشم‏]شما دیده نشد که خضر بر لب چشمهء آب‏ حیات نشست‏]

آن خال پیش آن لب چون نوشش‏[چشمهء آب حباتش‏]را

6.

چون برگ گل و لاله که شبنم بر آن نشیند سر بند مرصع و سر آغوشش را ببینید

7.

شمس پس ناصر اندر عشقش از خود بشد حال دل این بی‏دل و بی‏هوش را ببینید.

 

گپ و لپ...
ما را در سایت گپ و لپ دنبال می کنید

برچسب : شمس پس ناصر, نویسنده : 2gapolap7 بازدید : 201 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 15:42